.

.

BAHMANE 85

لحظه ای می باید
خارج از دقدقه ها
فکر تنهایی خود باشم من
 
خنده دار است مردم 
حرف من ،
حرف تنهایی خود -در میان من و ماست
در میان من و تو 
در میان من و من ...
 
کاش میداشتم
من صدایی چون ناقوس
تا بدانید همگان
آدمیت تنهاست.
 
مردم شهر ،به چه میخندید باز؟!
گره از کار کسی باز کنید،
پرده ها چرکینند،
گونه ها رنگینند،
خانه ها خاموشند،
من به دنبال کسی میگردم،
گره از کار دلم بگشاید;
------------------------------------------------------------------------------------------
سلام دوستان،ممنون از لطفتون به این وبلاگ...
من خیلی از دوستان جدید رو به لینک اضافه کردم دوستانی که دوست داشتن متقابلا" لینک کنن وبلاگ رو... و اینکه من تمامی نظرات رو میخونم و سعی میکنم جوابشون رو توی همون باکس نظرات بدم اما میخواستم این جا یه مطلبی رو بگم...
من مطالبی رو که به قلم خودم هست اگر بشه اسمشون رو شعر و یا نثر و یا هر مطلب دیگه ای که به مزاج دوستان سازگار باشه که البته به قلم خودم باشه در قسمت موضوع بندی توی "دست نوشته های خودم " قرار می دم پس مطلبی که از من هست جای انتقاد داره نه ترانه و یا شعری که از دوست دیگری هست و شما به من خرده میگیرید...
از آشنایی با تک تکتون خوشحالم...
یاعلی
تاتا

I LOVE YOU

یه نذری کرده این دلم
می خوام اونو ادا کنم
میخوام نماز عاشقی
به پای تو به پا کنم
گفته بودم وقتی بیای
بهت بگم گناه تو
فکر نکنی که می گذرم
از پاکی نگاه تو
نگاه تو جرم تو بود
به این دل سادهء من
تو لایق عبادتی
عشق خدا دادهء من
گفته بودم وقتی بیای
به عاشقت رحمی کنی
مرحم این دلم بشی
زندگیم و رنگی کنی
عرض اردت می کنم
تورو عبادت میکنم
تا جایی که نفس دارم
بهت محبت می کنم
رو مژه هام می شونمت،
از ته دل می خونمت
واسه شفای عاشقی
طبیب دل می دونمت
تورو داشتن یه دنیا بود
نصیبم خوب و زیبا بود
چه روشن صبح فرداها
تو چشمای تو پیدا بود
به یادت سوره عشق و
تو هر اذونی من خوندم
به نازم صبر این دل رو
هنوزم عاشقت موندم

I LOVE YOU

چه خوش میگذره با تو...

دیشب خوابم نمی برد ،مدام عکسایی که بهم دادی رو نگاه می کردم و ته دلم انگار دارن قند آب میکنن،هر کاری می کردم خوابم نمی برد نمی دونم اما دیر وقت بود خوابم برد،اینقدر دلم دوباره بعد از چند ساعت تنگ شد برات که خواستم دوباره امروز همدیگرو ببینیم،اما امروزم اینقدر شیرین زبونی کردی که تا به خونه رسیدم دوباره دلم تنگ شد، میدونی ... خیلی سخته برام ندیدنت ،رفتن من دانشگاه و رفتن تو از اون طرف دانشگاه.اما نمیشه منم همش با کارام و رفتارام جوری فکر و ذکرت رو مشغول کنم که سخت بهت بگذره این رفت و آمد و بی طاقتی کنی، اما خدا خودش شاهده که چقدر دوستت دارم و چقدر با هر خنده و شیرین زبونیت از خدا ممنونم که دارمت.

برای همیشه کنارت هستم.

اینقدر دلم برات تنگ شده....
اینقدر دوست دارم باهات حرف بزنم،نیاز دارم بهت...
چرا تموم نمیشه این تعطیلات مزخرف....
نگران نشو ...ولی دیگه صبرم لبریز شده...دارم از دلتنگی می ترکم...

.: نه طلایی نه بدل :.

غیر از این حالت اخم و غصب و تندی خو
تو چه ارزانی من کرده ای ای پست دو رو

بردی از من همه آسایش و آرامی جان
کی نشسته است بگو،خنده لب چهره یتان

کی سزد  همچو منی شاد و غزل خوان چو بهار
خشکی و سردی خود را به سر ما تو نیار

تو گس و بی رخ و افسرده و دلمرده سخن
پر ز هرزه شود ار، پا بگذاری به چمن

کی عجب باشد از اینکه، تو کنی جنگ و جدل
تو که در دارایی من، نه طلایی نه بدل

نادونی:

کسی هم مانده با ما گرچه تونیستی...؟!
خدایا پس کجایی تو....؟!
تو دستم را رها کردی در این گرداب تنهایی،
در این هرج و مرج افسوس و یاءس و شاید ها ...
اگر من خلف وعده را نمی دانستم وایمن ،
ز هر گونه خطا بودم،
خدا بودم!
خدا بودم!

تو می دانی که من غیر از تو هیچم هیچ،
تو می دانی که بی تو من از این دنیا چه بیزارم،
تو می دانی و این سان با منِ تنها گلاویزی...؟!
خدایا توبه ها کردم...
سرم را کوفته ام بارها بر سر دیوار،
رها کردم خودم را از هر چه در دنیاست...
نکردم من ...؟!
نکردم من ،
و یا این را نخواستی تو...؟!

خدایا ..
برای من شکر تو واجب
برای تشنگی نام تو چون یک جرعه ای از آب،
هوایی کرده ایی ما را و پا پس می کشی از چه!؟
به پای خود آمدم اینجا؟
که دستم را رها کردی و در این دار مکافات می نوازی هر چه را خواهی و می رقصانی ام آخر...

----------------------------------------------------------------

*اردیبهشت امروز :: به راحتی می توان با یک توهین یا خطا دلی را شکست و روحی را آزرده ساخت. اما همان دل یا روحیه را نمی توان به هزار کوشش جبران کرد. پس مراقب بعضی رفتارهای خود باش.

 

تو که نیستی تا ببینی گریه های هر شب من
بی حضور عاشق تو چه عجیبه گریه کردن

تو که نیستی تا ببینی دل آسمون شکسته
جاده تا صبح قیامت من و این پاهای خسته

با عبور هر ستاره روح سبز تو رو دیدم
زیر قطره های بارون صدای پات و شنیدم

----------------------------------------

انگار یه عمره ندیدمت

فروردین۸۶

چند روز دل دیوونه
میگیره همش بهونه
آتیشم می زنه هر شب
جای خالیت توی خونه
دل من هوا تو داره
دیگه طاقت نمیاره
این دل همیشه گریون
مثل ابرای بهاره
کی تورو دوست داره قد یه دنیا
کی میخواد با تو باشه حتی تو رویا
دنبال جای پاهات
روی شنهای قشنگ و خیس دریا
نگو که رفتن تو سهم من
دل من طاقت نداره میشکنه
نگو که باید جدا شیم
نگو قسمت من و تو رفتنه


گلم دلم برات تنگ شده


------------------------------------------------------------------------------------
امسال سال خوبی در شروع نبود چون من عموی بزرگم رو دو روز قبل از عید از دست دادم و رخت عزا به تن کردم...(خدا رحمتش کنه)

------------------------------------------------------------------------------------

بی خیال از قصه مرگ صدام
بی خیال از اینکه بارون چشام
بی خیال از این شکار دل تو
هدفش گم شده این تیر نگام
بی خیال از اینکه من
پای عشقت جون میدم
بدون این و یه روزی
عشق بهت نشون میدم
بدون از دوریت نمی میره دلم
از دل سرد تو میمیره دلم
رو دلم این همه سنگینی نکن
روزای خوبم و بارونی نکن