.

.

چقدر دلم گرفته... چقدر دلم برات تنگ شده ...اما باید توی صفحه ایی بنویسم که فقط در پایان دیده میشه ...

وقتی که خوابی نیمه شب،تورا نگاه میکنم
زیبایی ات را با وقار،گاه اشتباه می کنم
از شرم سر انگشت من پیشانی ات تر می شود
عطر تنت می پیچد و دنیا معطر میشود
گیسوت تابی میخورد میلغزد از بازوی تو
از شانه جاری می شود چون آبشاری موی تو
چون برگ گل در بسترم میگسترانی بوی خود
من را نوازش میکنی بر مهربان زانوی خود
آسیمه می خیزم ز خواب،تو نیستی اما دگر
ای عشق من بی من کجا،تنها نرو من را ببر
من بی تو میمیرم نرو،من بی تو میمیرم بمان
با من بمان زین پس دگر،هر چه تو می گویی همان
در خواب آخرعشق من در برگ گل پیچیدمت
میخوابم ای زیباترین در خواب شاید دیدمت
------------------------------------------------
- دوستت دارم