.

.

I LOVE YOU

چه خوش میگذره با تو...

دیشب خوابم نمی برد ،مدام عکسایی که بهم دادی رو نگاه می کردم و ته دلم انگار دارن قند آب میکنن،هر کاری می کردم خوابم نمی برد نمی دونم اما دیر وقت بود خوابم برد،اینقدر دلم دوباره بعد از چند ساعت تنگ شد برات که خواستم دوباره امروز همدیگرو ببینیم،اما امروزم اینقدر شیرین زبونی کردی که تا به خونه رسیدم دوباره دلم تنگ شد، میدونی ... خیلی سخته برام ندیدنت ،رفتن من دانشگاه و رفتن تو از اون طرف دانشگاه.اما نمیشه منم همش با کارام و رفتارام جوری فکر و ذکرت رو مشغول کنم که سخت بهت بگذره این رفت و آمد و بی طاقتی کنی، اما خدا خودش شاهده که چقدر دوستت دارم و چقدر با هر خنده و شیرین زبونیت از خدا ممنونم که دارمت.

برای همیشه کنارت هستم.