.

.

:: هیچ گلی به پای گل روی شما نمی رسد ::

سلام به همه دوستیای خوبم
 ۱ . این چند روز دارم جدی جدی در مورد چیزی که ماهاست دارم بهش فکر میکنم،فکر میکنم(چی شد) ولی این دفعه به خواست خودم در موردش فکر نمیکنم یعنی ازم خواسته شده و حالا بدجوری دارم دست و پنجه نرم میکنم با خیلی چیزا
۲. اینکه امروز یه خبر خوبی شنیدم که از فرط خوشحالی باور نمیکنید نمیدوستم چیکار کنم پشت چراغ قرمز فقط میگفتم الحمدالله الحمدالله .... (ملتم میگفتن بخوره تو سرت برو قیافتو درست کن تبکیرت بخوره تو سرت)(چه ربطی داره به تکبیر)به هیچ کسم نمی تونم بگم.  به آبجی گفتم خره هر چی میخوای الان بخواه ازم تا سه سوت فراهم کنم برات ولی اونم در عالم هپروتیشن بود و دل نداد. مامانم که همش توی خیالات خودش بوده بقیه هم که یا میگن چی شد زنگ زد ... شماره رو گفت ازت ... و چی و چی و چی هر چی میگم برید بابا چی میگید اصلا تو این مایه چیزا نیست ....(کدوم چیزا؟؟)اخه نشد بهشون بگن ۳ سال منتظر شدم ... وای خدا ....خیلی دوست دارم...
۳. دستاتون ببرید بالا تا نادونی دانشگاه قبول بشه خداییش بخیل نباشد خیرتون برسه اگه قبول بشم .... یه سور میدم خالی هم نمی بندم نامرداش نیان سور بدن
۴. یه شعر خیلی خیلی توپ از دفتر آبجی کش رفتم براتون مینوسم تا مثه من کولی و نفصی  حال کنید .خط خطش درد دل منه البته درد نیست حرف دل منه (اینا رو میگم تا خدایی نکرده اونی که سال به دوازده ماهم اینجا نمیاد سر بزنه بهمون اگر اومدش شانس خوشتیپ ما دلش باز هلوپی نگیره )

    تو هم با من نمی مانی
    
برو بگذار برگردم

دلم می خواست میشد با نگاهت قهر می کردم

برایت می نویسم

" آسمان آبی است

دلم تنگ است

و چندی است

دارم با خودم ،

با عشق می جنگم "

اگر می شد برایت مینوشتم روزهایم را

و سهم چشمهایم را

سکوتم را

صدایم را

اگر میشد برای دیدنت دل، دل نمی کردم

اگر می شد که افسار دلم را ول نمی کردم

دلم را می نشاندم جای یک دلتنگی ساده

کنار اتفاقی ناخوانده افتاده

تو هم حرفی بزن

چیزی بگو

هر چند تکراری

بگو آیا هنوزم مثل سابق دوستم داری !؟؟؟

خودم می دانم از چشمانت افتادم

ولی اینبار بیا و خرده هایم را

ز زیر دست و پا بردار

بیا و منتی بگذار

برای من که دلتنگم ...

اگر می شد برایت مینوشتم روزهایم را ...
قربونتون
تا تا