.

.

:: دلم گرفت ای دوست،هوای گریه با من ::

تلخترین تلخیِ دنیام

تو مثِ قندی و شیرین

من مثِ رنگِ دو روئی

رنگِ حرفای تو زرین

 

اگه این روزا شکستم

یا که حرفم و نمیگم

تیغِ تیزی تو گلومِ

ترسم از اینِ ببینم

 

ببینم آخرِ چشمات

آخر ذلالِ حرفات

رو کنی به من،بگی تو

باز زدی نیش،توی حرفات

 

مگه تو مال من هستی؟!

یا که از جنس من هستی؟!

یه سوال گنگ و مبهم !!!

پس چرا به پام نشستی؟!

 

مگه من مال تو هستم؟!

پا به پای تو می رقصم؟!

یه سوال گنگ و مبهم!!!

پس چرا به پات نشستم؟!

 

من شاید برات همینم

تلخ تر از همیشه،هروقت!

دورتر از همیشه،هرجا

نیش حرفام رو تنت هست!

 

شایدم اینا بهانست

همه حرفامم ترانست

ولیکن فرار نکردم

روده ی راس،تو دلم هست

 

خودمم بریدم از بس

این ترانه رو شنیدم

هر چی گشتم،نتونستم

بونه ی جدید بیارم